بردیا جونمبردیا جونم، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

قوقوووووولی

هفته اول تعطیلات نوروز 93

1393/2/4 13:16
نویسنده : مامی
365 بازدید
اشتراک گذاری

امسال تعطیلات نوروز قراربود بریم تبریز تموم کارهامون هم انجام دادیم ولی من و بردیا جونمبوس یک هفته مانده به نوروز سخت مریض شدیم من که تا چند روز لال شده بودم غمگین و روزه سکوت گرفتم (خیلی سخت بود خندونک) برای اولین بار شب چهارشنبه سوری خونه بودیم چون بردیا جونمبوس تب شدیدی داشت غمگین و خونه مامانی جون محبت بستری شده بود غمگین

حال من و بردیا جونم بوس برای سال تحویل خوب شدچشمک ولی بابا شاهپور حالش خیلی بد شد و بیمارستان بستریشون کردن و پیمان و مامان فرشته محبت هم باید شب و روز توی بیمارستان میموندند غمگین به همین خاطر مسافرتمون هم کنسل شد دلشکسته .... مامانینا محبت قراربود برن سنندج خونه دائی مجید محبت چون پیمان محبت درگیر بود و ما هم تنها میموندیم من و بردیا جونمبوس همراشون رفتیم خندونک

نهار روز اول رو توی جاده کامیاران خوردیم که خیلی خوشمزه بود خوشمزهدائی مجید جونمحبت فوق دکترا در کباب درست کردن داره درسخوان همین که رسیدیم سنندج رفتیم شهربازی بردیا جونمبوس کلی بازی کرد چشمک

 خونه دائی مجیدمحبت خیلی بامزه بود یه سوئیت شیک و جمع جور خندونک 

آبیدر سنندج جای قشنگیه آرام.... ولی هواش خیلی سرده حتی جلوی آفتابم سردت میشد ترسو

روز دوم نهار رو آبیدر بودیم زیبا معمولا بعد از هر کبابی قلیون دائی مجید جون محبت برپاست شاکیخندونک

محوطه پائین آبیدر لباس محلی و عکاس گذاشته بودن و از مهمون ها عکس مینداختن چشمکبردیا جونم بوس از لباس ها خیلی خوشش آومده بود یکی شو انتخاب کرد و باهاش عکس انداخت خندونک

خلاصه بردیا جونم بوس اون روز تا تونست شیطونی کرد و روی چمنها بدو بدو کرد و خیلی بازی ها و شیطونی های جدید و مَن درآوردی شاکیخندونک

هرروز عصر بعد از گشت و گذار توی شهر میرفتیم بام سنندج اون بالای آبیدر منظره قشنگی بود ولی هواش خیلی سرد بود ترسوخندونک

بردیا جونم بوس عاشق کبابه اگر شبانه روز بهش کباب بدی سیر نمیشه مخصوصا کباب کوبیده خندونک

روز آخر هم رفتیم یکی از عمارتهای باستانی سنندج به نام خانه خسرو خان اردلان که بعدا فهمیدیم به نوعی بردیا جونم بوس یکی از نتیجه های اون شخص مرحوم میشه خندونک

روز هشتم فروردین موقع برگشت رفتیم جوانرود تا عصری اونجا بودیم و کمی خرید کردیم  وبرگشتیم کرمانشاه چشمک

اینم از مسافرت ما که چی فکر میکردیم و چی شد بهر حال خیلی خوش گذشتخندونک

پسندها (3)

نظرات (1)

مامانی مهربون
3 تیر 93 16:11
خواهش میکنم از اين نردبون نرو پايين! ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬گوش ميدي چي ميگم؟!! نرو پايين! ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬الو! نرو پايين! ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬بسه ديگه! نرو پايين! ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬بابا نرو اصن وبلاگ خیلی قشنگی داری ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬آره؟ اينطوريه؟ اصلا برو... ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬هنوز كله شق هستي... نرو پايين ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬من ديگه باهات كاري ندارم ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬هر چه قدر بخوای بهت نظر میدم فقط نرو ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬اي بابا! گوش كن عزيزم نرو! ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ميشه لطفا گوش كني؟!! ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬اشتباه ميكني اگه بري ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬پس یعنی حرف دوستتو گوش نمیدی دیگه ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ببين، ديگه بهت نميگما! نرو پايين ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ عجب! خواهش ميكنم! ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬بيخيال نميشي؟؟ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬فرصت آخره، نرو... ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬فقط 12 پله مونده تا فرصت آخر ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬ ╬═╬خب رسیدیم و اما باید این کارو کنی حالا كه به حرفم گوش نكردي باید یه سر به من بزنی و نظر بدی