بردیا جونمبردیا جونم، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

قوقوووووولی

بردیا و دندون پزشکی

1393/7/26 9:10
نویسنده : مامی
421 بازدید
اشتراک گذاری

 مدتی بود که بردیا جونم بوس دندونش  درد میکرد و اشکش رو درمیاورد  غمگین

  خیلی میترسیدم که بردیا جونم بوس زیر دست دکتر طاقت نیاره ، داد و بیداد بکنه مخصوصا وقتی آمپولش میزنه دردش بیاد و خیلی فکرهای بد دیگه ،ترسواما بالاخره بر ترس خود غلبه کردم و رفتیم پیش دکتر اول از دندوناش عکس انداختیم و بعد رفتیم مطب خندونک

ارشک کوچولو محبت هم برای معاینه دندوناش آومده بود مطب که با بردیا جونم بوسکلی شیطونی کردن شاکی

وسط سالن انتظار کلی سرسره بازی کردن ،شاکی و به خواهش و التماس و حتی تهدیدهای من و عمه پگاه محبت هم اصلا توجهی نمیکردن متفکر

بعد از رفتن ارشک کوچولو محبت بردیا جونم بوس کمی آرام شد و شروع کرد با تبلت بازی کردن خندونک

تا این که نوبت ما شد و رفتیم داخل اتاق غمگین ، من که از استرس نمیدونم چه جوری با دکتر سلام احوال پرسی کردم ترسوو زیر لب هر چی دعا بلد بودم خوندم کم مونده بود بزنم زیر گریه خطا  ولی وقتی به بردیا جونمبوس نگاه میکردم لبخند میزدم که نترسه  خندونک

آقای دکتر خیلی مرد خوش برخورد و مهربونی بودن ،محبت اولش با بردیاجونمبوس کلی شوخی کرد و گفت که توی دندونت پای مورچه گیر کرده و من باید درش بیارم ،موقع حرف زدن و طوری که اصلا ما متوجه نشدیم اول ژل سِرکننده و بعد آمپولش رو زدن چشمک.....

و آرام شروع کردن به تراشیدن دندون ، بردیا جونم بوسخیلی قوی و محکم نشسته بود و اصلا صداش در نمیومد خندونکمن که از خوشحالی داشتم بال در میاوردم گیج کار آقای دکتر که تموم شد کلی از پسری بوس تشکر کردن و بهش جایزه برچسب مرد عنکوبتی دادن خندونک بردیا جونم یه دندونش رو عصب کشی کرد و یکی هم کشید چشمک

بعد از یک هفته رفتیم برای پر کردن دندونی که عصب کشی شده بود ، چشمکاین سری دیگه خیالم راحت بود که مشکلی نیست خندونک

خدا رو شکر این سری هم پسری بوس طاقت آورد و همه چیز به خوبی تموم شد خسته

پسندها (2)

نظرات (0)