بردیا جونمبردیا جونم، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

قوقوووووولی

بردیا و جشن فارغ التحصیلی

1392/4/10 16:15
نویسنده : مامی
255 بازدید
اشتراک گذاری

روز 18 خرداد ماه روز جشن فارغ التحصیلی بردیا جونم ماچبود ..... برنامه ساعت 3 شروع میشد .....ساعت 11 مرخصی گرفتم و رفتم خونه با بردیا جونم ماچحاضر شدیم ،بابا پیمان قلب هم ساعت 2/5 اومد ساعت 3 رفتیم دنبال خاله شیما قلبساعت 3/5 رسیدیم تالار تئاتر شهر ..... بردیا جونم خیلی خوشحال بود ولی من اظطراب داشتم دیالوگ هاشو یادش نره ..... 

جشن با قرآن خوندن بچه ها ی پیش دبستانی که خیلی بامزه اجرا کردن شروع
شد نیشخند...... بعدش نوبت گروه سرود بچه های 3 تا 4 سال شدقلب .......وقتی بردیا جونم ماچرو جز بچه ها گروه سرود میدیدم واقعا ذوق زده شدم نیشخند.....اشک شوق از چشمانم جاری شد گریه.....

سرود (چشم همگی روشن ) رو با شیطنت فراون خوندن نیشخند..... و بعدش سرود
انگلیسی سر آشپز رو خوندن چشمک......

 

کمک به همنوع ابرو.....

بعد چند برنامه که بچه های پیش دبستانی اجرا کردن نوبت نمایش میوه ها شد که بردیا جونم ماچ نقش خیار رو داشت نیشخند.... وقتی نوبت بردیا جونمماچ شد با اون ژستی که شهلا جون قلب گفته بود رفت جلوی میکروفن و دیالوگش رو کامل گفت تشویق ..... بعد از نمایش بچه ها کمی روی صحنه  رقصیدن قهقهه .....

 

بچه های پیش دبستانی چند برنامه اجرا کردن و بعد نوبت نمایش هفت مداد رنگی بردیا جونمماچ شد که نقش رنگ آبی رو داشت ..... قبل از این که نمایش شروع بشه برامون دست تکون میداد و شیماقلب رو صدا میزد تعجب.....

وسطهای برنامه برامون آهنگ خوندن خیال باطل.....

در آخر پایان نامه سال 91-92 رو هم به بچه ها دادن تشویق .....

مگر میشه بدون شیطونی کردن بیایم خونه منتظر امسال خیلی خوب بود بردیا جونم ماچ تمام وقت پشت صحنه بود و برای اجرا هاش آماده میشد چشمک....

موقع بیرون آومدن بردیا جونمماچ با آرنیکا قلب دوستش عکس یادگاری انداخت....

 الان حس میکنم که چرا پدر مادر ها از موفقیت های بچه هاشون خوشحال میشن نیشخند.....اون روز من واقعا خوشحال بودم و موقع برگشت به خونه روی ابرها راه میرفتمابله خوشحالیم از این بود که پسر 3 سال و 9 ماه ام اینقدر اعتماد به نفس داره که جلوی 700 نفر به راحتی شعر میخونه و شیطونی میکنه  میرقصه نیشخند.......

 جشن خیلی خوش گذشت ساعت 8 برگشتیم خونه چون دیگه بردیا جونم ماچ رو نمیشد کنترل کرد منتظر....

پی نوشت: فاصله ما تا استیج زیاد بود و برای عکسها باید زوم میکردم برای همین کیفیت خوبی ندارن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)