بردیا و این روزها
بردیا جونم هرچی بزرگتر میشه شیطونیهاشم بزرگتر میشه ....
بعضی روزها که خونه میمونیم حوصله اش سر میره و بهانه بیرون رو میگیره مخصوصا جمعه ها عصر .....که دلش هوای طاق بستان رو میکنه
اگه خونه مامانی باشیم دلش برای شهر بادی سی متری تنگ میشه .....خیلی به بازی های ixbox علاقه نشون میده .....فعلا که مقاومت میکنیم براش نمیخریم چون روی روحیه اش تاثیر میذاره .....
وقتی کوچیکتر بود شب توی اتاق خودش میخوابید . ولی جدیدا میاد توی اتاق ما وقتی خوابش برد ، میبریم میذاریم توی اتاقش
البته قبل از خواب کلی مراسم داریم مامی قصه بگو .... آب میخوام ..... دست شوئی دارم ..... خدا را شکر وقتی خوابش ببره تا صبح دیگه بیدار نمیشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی