بردیا و عروسی
روز 1 آبان عروسی دعوت داشتیم ، خاله پرینا هم از آومدن همه با هم رفتیم خیلی خوش گذشت
بردیا جونم و پاکان توپولو کلی شیطونی کردن و حتی لباساشونو گلی هم کردن پاکان توپولو چون خوابش میومد ساعت 10 توی اون همه سرو صدا خوابید
ولی بردیا جونم پا به پای همه تا آخر شب رقصید و کلی شاباش جمع کرد و همه رو به عروس خانوم شاباش کرد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی