بردیا جونمبردیا جونم، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

قوقوووووولی

بردیا و محرم 93

1393/8/20 8:26
نویسنده : مامی
404 بازدید
اشتراک گذاری

 

امسال برای ایام محرم با مامانینا محبت رفتیم تهران خونه خاله پری محبت

روز تاسوعا توی شهر خیلی چرخیدیم ولی دسته عزاداری ندیدیم غمگین هوای بارانی بود و نم نم بارون میومد زیبا شب عاشورا رفتیم مسجد کربلایها و مهدیه تهران که خیلی شلوغ بودن روبروی مسجد کربلایها خیمه خیلی بزرگی وسط خیابون زده بودند آرام 

بردیا جونمبوس زنجیرشو آورده بود که بره تو دسته و عزاداری کنه چشمک ، به همین خاطر دایی سعیدمحبت روز عاشورا ما برد محله سرسبیل که مراسم خوبی داشت ....

بردیا جونم بوس و پاکان توپولو محبت حسابی عزاداری کردن بغل

 هیت های محله سرسبیل سعی کرده بودن واقیعه روز عاشورا رو به نحوی باز سازی کنن ،

 شخصیت ها رو .....

گهواره خونین رو .....

خیمه های روان رو .....

و شیر نالان رو .....

بردیا جونم بوس تعجب میکرد که چرا آقا شیره داره گریه میکنه؟؟ سوال

و پاکان توپولو محبت از آقا شیره میترسید خندونک 

برای بردیا جونمبوس توی مهد در مورد روز عاشورا توضیح داده بودن ، و مراسم هم اجرا کرده و  شله زرد هم خورده بودن چشمک

بردیا جونم بوس دوست داشت بین آدم بزرگها زنجیر بزنه خندونک

با پاکان توپولو محبت  رفتن وسط آدم بزرگها شاکی

 

خلاصه پسری بوس اینقدر زنجیر زد ووووو

زد ووووووووووووو

زد تا بالاخره خسته شد شاکی و اجازه داد که برگردیم خونهخسته

شب شام غریبان توی محله خاله پرینا محبت (گیشا) هیچ خبری نبود با خاله شیما محبتو مامانی محبت و خاله پری محبت رفتیم شهر آرا کنار مسجد جایگاه درست کرده بودن  و همه اونجا شمع هاشون رو روشن میکردن .....

ما هم شمع خریدیم و بردیا جونم بوس همه رو روشن کرد.... چشمک

من شب شام غریبان رو خیلی دوست دارم معنویت خاصی داره خطا

بعد از تعطیلات ، رفتیم مرکز خرید جدید کوروشخندونک برای بردیا جونم بوس یه کاپشن و چند تا بلوز زمستونی خریدم چشمک

درحال خرید بودیم که ناگهان بردیا جونم بوسمتوجه شهر بازی طبقه بالای مرکز خرید شد شاکی

شهر بازی رو دیدن همان و یک ساعت معطل شدن همان کچل

پسری بوس بزرگ شده دیگه سوار سرسره و چرخ فلک نمیشه میگه برای بچه کوچولوهاس تعجبخندونک

عاشق ماشین سواری و موتور سواریه خندونک

به این میگن دقت خندونک .......

بعد از کلی صحبت بالاخره موفق شدیم از شهر بازی بیایم بیرون شاکی    

روز جمعه صبح حرکت کردیم ، نهار رو همدان خوردیم و برای غروب رسیدیم خونه آرام

مسافرت خوبی بود ، خوش گذشت کلی هم به خاله پری محبت زحمت دادیم چشمک

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان سپید
22 دی 93 11:53
ای جانم چه پسر باایمانی چقد عزاداری کرده امام حسین نگهدارش ممنون عزیزم، انشالله سال دیگه شاهزاده کوچولو هم توی این مراسم ها شرکت کنه