بردیا در باشگاه ژیمناستیک
یه مدتی بود که شیطونی های بردیا جونم به حدی رسیده بود که از در و دیوار بالا میرفت
به همین خاطر براش یه میله بارفیکس خریدیم و به چهار چوب در اتاقش نصب کردیم یه خوش خواب هم زیر پاش گذاشتیم که اگه خدای نکرده افتاد مشکلی پیش نیاد و پسری با خیال راحت به شیطونیهاش ادامه بده کل موارد ایمنی رعایت کردیم
تا اینکه یه مسیج از نظام مهندسی برای پیمان اومد که بچه هاتون رو ببرید استادیوم آزادی رشته ژیمناستیک ثبت نام کنید ، بابا پیمان هم بردیا جون رو برد ثبت نام کرد و قرار شد در هفته سه روز بره باشگاه .....
اولش بردیا جونم توی یه گروه 10 نفره بود ....
اما بعد از انجام یکسری حرکات آکروباتیک بردیا جونم توی باشگاه پسری توسط یکی از مربیان با تجربه انتخاب شد و بعد از گرفتن تست مشخص شد استعدادشو داره و برای آمادگی بیشتر به صورت خصوصی باید باهاش کار بشه .....
به همین خاطر برنامه باشگاه بردیا جونم به هر روز عصر ساعت 6/5 تا 8/5 تغییر کرد ، که تموم زحمت بردن و آوردن بردیا جونم به عهده بابا پیمان مهربانه که با تموم عشق و علاقه انجام میده ....