بردیا و جشن تولد سه سالگی
تولد سه سالگی بردیا جونم رو قرار بود توی مهد بگیرم که به خاطر ماه رمضان کنسل شد، و در روز ٢٩ مرداد (عید فطر) با چند روز تاخیر توی ویلا یه جشن خودمونی گرفتیم .
چون جشن تولد توی باغ بود کیک رو زنبور سفارش دادم ولی وسایل تزئین با تم زنبور هرچی گشتم(توی شهر خودمون) چیزی پیدا نکردم ....با چه دردسری تونستم یه تل زنبوری براش درست کنم... بادکنکها رو زرد و قهوه ای خریدم ولی همشون به شاخه درختها خوردن و ترکیدن...
جشن از ساعت ٦عصر در باغ جلوی ویلا شروع شد و تا فردا ساعت ٨ شب ادامه داشت .
بردیا جونم اینقدر هیجان زده بود که یکجا بند نمیشد عکسها رو با چه دردسری ازش انداختم شمع ها رو به جای بردیا جونم باد فوت کرد (باد میومد) زحمت بریدن کیک هم خاله پری کشیدن ......
بردیا جونم شب قبل از جشن تولدش هدیه اش رو از طرف من و بابا پیمان (اسکوتر آبی رنگ)گرفت .اون شب تا دیروقت با پاکان بازی کردن شب هم اسکوتر رو بغل کرد و خوابید.
روز تولدش دائی سعید جون از تهران اومد و ماشین شارژی که بردیا جونم خیلی دوست داشت رو از طرف خودش و مامانینا و خاله پری کادئو آورد.اونشب هم خیلی خوشحال بود حتی توی خواب هم داشت ماشین بازی میکرد ...
مامان فرشته و عمه پگاه هم زحمت کشیدن هدیه نقدی دادن
مهمانان عزیز جشن:
مامانی ،دائی سعید ،خاله شیما و دائی مجید
بابا شاهپور ، مامان فرشته و عمه پگاه و ارشک
عمو پیمان ،خاله پری ،پرستش و پاکان
تولد و روز بعدش خیلی خیلی خوش گذشت از همه تون ممنونم که زحمت کشیدید و اومدید امیدوارم که بتونیم برای همه جبران کنیم
اینم زنبور کوچولوی ما
بردیا،ارشک،پرستش،پاکان
بدون شرح
بردیا جونم در حال گفتن سیب
بردیا جونم و هدیه تولدش
فردای تولد بولک و لولک در حیاط پشت ویلا