بردیا جونمبردیا جونم، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

قوقوووووولی

بردیا و خونه جدید

1391/6/27 13:07
نویسنده : مامی
172 بازدید
اشتراک گذاری

یک هفته بعد از تولد بردیا جونم ماچما رسما وارد خونه جدیدمون شدیم ...خونه ای که آماده شدنش طول کشید و ما مدتی طولانی خونه مامانی قلببودیم و کلی اذیتشون کردیم ...امیدوارم روزی بتونم برایشون جبران کنم بغل

بردیا جونم ماچخونه ای جدیدمون رو که بابا پیمان با سواس خیلی زیادی ساخته رو خیلی دوست داره هر جا که میریم بعداز چند دقیقه میگه مامی بریم خونه ای خودمون هرکس خونه ای خودش.... تو خونه دائم در حال بازی با ماشین شارژی ، اسکوتر و دوچرخه اس .... اتاقشو خیلی دوس داره و شبها توی تختش تنها میخوابه تشویق

 

جملات بامزه ای بردیایی :

مامی رنگ موهات قَفقِه ای  (قهوه ای) نیشخند

فرمان رو بچیپون  (بپیچون) ماچ

مامی اسم منو بذار بره ناقلا  تعجب

دوست داره توی تموم کارها به من کمک کنه ، بعضی وقتها یه کارای میکنه که من عصبانی میشم سریع میاد جلو میگه : مامی منو دوست داری ،منم بغلش میکنم میگم: خودتو خیلی دوست دارم ولی کارهاتو اصلا دوست ندارم ، چشماشو تنگ میکنه با یه حالت خاصی میگه:ولی من کاراتو دوست دارم متفکر

 دوشنبه شام مهمون بابا پیمان رفتیم طاق بستان دنده کباب خوشمزه....یه جشن کوچولوی سه نفره به مناسبت خونه دار شدنمون گرفتیم که خیلی خوش گذشت .بردیا جونمماچ دائم در حال پیشت کردن گربه های چاق و چله بود بعد از شام رفتیم بالای پارک کوهستان ......

 

 

      

 

پسر متفکر متفکر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)