بردیا و تولد ارشک
پنجشنبه ١٨ آبان تولد ارشک کوچولو دعوت داشتیم . شب قبلش بردیا جونم تا صبح هزیون گفت و توی خواب از دندون درد ناله میکرد صبح که از خواب بیدار شد کمی بیحال بود.... ازمهد که اومدیم اینقدر خسته بود که بدون نهار خوابید ...ساعت ٥/٣ بیدار شد و رفتیم تولد ...خوش گذشت اولش بردیا جونم کلی شیطونی کرد ولی وسطهای جشن خیلی بیحال شد تب کرده بود آخی عزیزم برای اولین بار بود که همه بچه ها درحال دویدن و بازی کردن بودن ولی بردیا جونم نشسته بود اونا رو نگاه میکرد.
شب بعد از تولد رفتیم بیمارستان.... آقای دکتر گفتن بردیا جونم سرما خورده و گلوشم کمی عفونت کرده .....
چون که بردیا جونم مریض بود روز تولد ارشک زیاد ازش عکس ننداختم ...عکس های تولد سال قبل ارشک کوچولو رو اینجا میذارم ....
بردیا در حال خوردن زالزالک .....
چه بچه های مودبی ......
بردیای دو سال و سه ماه و ارشک دو ساله
ارشک کوچولو انشاالله که هزار ساله شی