بردیا و یلدا
هفته گذشته یکی از پر مشغله ترین هفته های کاری من بود ....از اول هفته هر روز امتحان اینترنتی داشتم ...توی این اوضاع و احوال یه بازرس بداخلاق غُرغُرو کم داشتیم که اونم چهارشنبه از مرکز اومد... من خوش شانس ، یکی از امتحان ها رو تا خواستم شروع کنم اینترنت قطع شد دقیقا لحظه ای که وقت امتحان تموم شد اینترنت وصل شد ....(اینم از مزایای تکنولوژی )
هفته گذشته بردیا جونم سرما خورده بود که با مامان فرشته رفتیم دکتر ... وروجک توی مطب دکتر کلی شیطونی کرد... (بعد از این که دکتر معاینه اش کرد گوشی دکتر رو برداشته به دکتر میگه لباستو بزن بالا معاینه ات کنم ....) دارو ها شو سر وقت میخورد آبریزشش خوب شد ولی سرفه هاش (یا به زبون خودش اُوسفِه ) شروع شد ....با دکترش تماس گرفتم گفت: مشکلی نیست داروها شو ادامه بده ....
روز یکشنبه سومین و آخرین جلسه کلاس مهارتهای زندگی بود که در مهد توسط دکتر روانشناس برگزار میشد ..... چون جلسه تا ساعت ٧ طول میکشید سرویس بردیا جونم رو آورد بانک که با خاله شیما بره خونه مامانی... تا ساعت ٥/٣ بانک بود و کلی شیطونی و بدو بدو کرده... برای نهار هم سفارش پیتزا (پیجا) داد ... همین که آماده شدم برم جلسه گریه ، که منم میام هرچی باهاش صحبت کردم که نیاد فایده نداشت ... توی مهد هم هرکاری کردم بره طبقه پائیین پیش بچه های دیگه نرفت .... (خوابش میومد بد اخلاق شده بود ) باهم رفتیم جلسه ، بعداز نیم ساعت خاله شیما آومد دنبالش و باهم رفتن خونه ای مامانی ....منم بعداز کلاس رفتم....
با بابا پیمان تصمیم گرفتیم شب یلدا همه (مامانینا ،مامان فرشته اینا و عمه پگاه اینا) مهمون ما باشن ، زنگ زدیم همه رو دعوت کردیم... صبح روز یلدا آماده شدیم با بابا پیمان بریم مهد که مامان فرشته آومد بالا و گفت حال باباشاهپور خوب نیست باید بریم بیمارستان .....من و بردیا جونم با آژانس رفتیم مهد ... نزدیکهای ظهر مامانی زنگ زد که ما شب نمیتونیم بیایم خونه تون مهمون داریم ....خلاصه مهمونی کنسل شد ... عصری بابا شاهپور رو از بیمارستان آوردن خونه ، ما و عمه پگاه اینا شب شام رفتیم خونشون و شب یلدا با هم بودیم بردیا جونم و ارشک کوچولو از شیطونی چیزی کم نذاشتن .....ساعت ١٠ شب رفتیم خونه مامانی و دوباره یلدا گرفتیم بردیا جونم تا ساعت ٥/١ بیدار بود و داشت کارتون ریو رو نگاه میکرد.
پاییز ساعت به ساعت میگذره ، یادت نرود اینجا کسی هست که به اندازه تمام برگهای رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب داره ......یلدا مبارک
مامی نوشت: عکس ها مربوط به سال گذشته است ....