بردیا جونمبردیا جونم، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

قوقوووووولی

بردیا در نامزدی و عقد

1392/7/4 9:13
نویسنده : مامی
194 بازدید
اشتراک گذاری

نامزدی خاله شیما قلب ٥شنبه شب بود نیشخند...... قبل از مراسم با بردیا جونم ماچ و پاکان توپولو قلب کلی صحبت کردیم و خط و نشون کشیدیم نیشخند ........ ولی همین که مهمون ها آومدن همه چی فراموش شد منتظر..... بردیا جونمماچ تموم ورزش های صبحگاهی مهدشون رو وسط سالن برامون انجام داد تعجب برامون رپ خاص خودشو که بیشتر شبیه ورزشهای رزمی بود رقصید منتظر پاکان توپولو قلب هم که با لب و لوچه آویزون چشمش به کیک بود هیپنوتیزم  

آخر شب هم با چشمهای خوابالو  رفتیم خونمونهیپنوتیزم ...........٢١شهریور عروسی دختر دائیمقلب کرج دعوت بودیممژه ...... ٥شنبه ساعت ٦ عصر حرکت کردیم به سمت تهران نیشخند....... روز جمعه با خاله پرینا قلب و خاله و دختر خاله خودمقلب و مامانینا قلب رفتیم عروسی .......خوش گذشت کلی ر ق ص ی د ی م  خجالتنیشخند .... از اول شب تا آخر شب من بردیا جونم ماچ رو چند لحظه دیدم ... توی باغ یه استخر کوچولو بود با دو تا غاز و اردک که بردیا جونم ماچ تمام شب  دنبال غاز و اردک ها گذاشته بودقهر آخر شب موقع آتش بازی کلی دجی رقصیدابرو و همه مهمونها ازش فیلم گرفتن از خود راضی 

 عقد خاله شیما قلب ساعت ٤/٥ روز ٣شنبه بود که من اون روز تا ساعت ١١ سر کار بودم گریه بردیا جونم ماچ تا ساعت ٢ مهد بود و بابا پیمان قلب هم دقیقا اون روز صبح تصادف کرده بود تعجب..... کل برنامه ریزیهام  به هم ریخت و دیر به محضر رسیدیم  ناراحت وقتی ما رسیدیم خطبه رو خونده بودن هدیه ها رو داده بودن و مراسم تموم شده بود گریه.... اعصابم خیلی خورد بود ، ولی کاری نمیشد کرد کلافه...... ساعت ٧/٥ رفتیم باغ و مهمون ها یکی یکی آومدن ...... مراسم تا ساعت 2 شب طول کشیدعینک .....خیلی خیلی خوش گذشت چشمک..... بردیا جونمماچ همش در حال بدو بدو بود آخر شب که آهنگ دی جی مورد علاقه اشو خوندن کلی دی جی رقصید ابرو مهمون ها و گروه ارکستر براش کلی جیغ و هورا کشیدن و تشویقش کردن تشویق........بچه ام یه پا رقاصه عینک فردای مراسم پاهاش درد میکرد و نمیتونست مهد بره ....... خلاصه این دوهفته ما حسابی خسته شدیم خدا شکر که همه چی به خوبی و خوشی برگزار شد چشمک....... 

        خاله شیما و رضوان عزیز پیوندتان مبارک قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله شیما
6 مهر 92 14:23
بردیا و زهره جون عزیزم ممنونم از لطفتون .میبوسمتون