بردیا و شهربازی
طبق طرح تفریحی عمه پگاه قبل از سرد شدن هوا ، قسمت شد و سری به شهربازی زدیم.....
روز٥شنبه با عمه پگاه و مامان فرشته رفتیم شهربازی ... زود رفتیم که زود بگردیم .... ولی دیگه خیلی زود بود هنوز اسباب بازی ها شروع به کار نکرده بودن کمی منتظر شدیم....توی این فاصله ساندویچ های که مامان فرشته درست کرده بود رو خوردیم
بچه ها خیلی خوشحال و ذوق زده بودن .....
از بازی زنبورخیلی خوششون اومده بود .....
بردیاجونم تنهای نمیتونست ماشین سوار شه آقاه کمکش کرد
سوار قطارکه شدیم کلی جیغ زدن و رقصیدن
نوعی ابراز احساسات .....
بردیا جونم برای اولین بار تنهایی سوار آبشار شده بود ....متصدیش آقای خوبی بود با یک بلیط بیشتر از ١٠ بار سوار شدن ..........
توی آب کلی شیطونی کردن .... چون شهربازی خلوت بود متصدی ها مهربون شده بودن و هر بازی رو بیشتر از تایم قانونیش اجازه میدادن سوار شن ......
موقع برگشتن قطار رو دیدن دوباره هوس کردن سوار شن ....
آخرین بازی هلیکوپتر بود ......که بعد از اون با کلی وعده وعید که زود برمیگردیم وغیره...... اجازه خروج دادن ....بعداز ظهر خوبی بود و خیلی خوش گذشت ....