بردیا جونمبردیا جونم، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

قوقوووووولی

تولدت مبارک

قشنگ ترین صدای زندگی تپش قلب توست با شکوه ترین روز دنیا تولد توست پس برای من بمان و بدان که عاشقانه دوستت دارم پسرم عزیزترینم ، به اندازه تمام کسانی که نمیشناسم دوستت دارم                                        تولدت مبارک   ...
25 مرداد 1392

بردیا و پارک

  بردیا جونم  پارک رو خیلی دوست داره در هفته حداقل ٢ بار پارک میریم توی بازی های پارک ترامبولین رو از همه بیشتر دوست داره ......ورزش خیلی خوبی کل انرژیشو خالی میکنه  ........ الاکلنگ هم دوست داره ....... اما طرف مقابلشو اذیت میکنه اینجوری .... نمیدونم این چیزها رو از کجا یاد میگیره .......  وقتی خاله پرینا  میان کرمانشاه بچه ها رو حتما پارک میبرم ....پ اکان توپولو  هم پارک رو خیلی دوست داره .....  زمانی که با پرستش و پاکان پارک میریم به بردیا جونم  خیلی خوش میگذره و حسابی شیطونی میک...
10 مرداد 1392

بردیا و تولد بابا پیمان

١٠تیر تولد بهترین بابای دنیاس  ..............   بابا پیمان عزیز تولدت مبارک   با بردیا جونم برای بابا پیمان  یه جشن کوچولو گرفتیم ......... وقتی میخواستم کیک بخرم یه دونه برف شادی هم که بردیا جونم  خیلی دوست داره خریدم تا بپاشیم هوا ............ اما تا قبل از جشن آقا بردیا برف شادی رو تموم کرد  همه شو پاشید روی فرش ، زمین سر و صورت من و خودش    اینجوری .....   ...
20 تير 1392

بردیا و پرنیان

پرنیان جون همسایه دیوار به دیوار خونه مامانیه  ....... 1 ماه از بردیا جونم   بزرگتره ......  این وروجکها دوستای خیلی خوبی برای هم هستن (البته گاهی وقتها ) 13 تیر تولد پرنیان جون بود که ما هم مثل هر سال دعوت داشتیم ..... بردیا جونم کلی تیپ زد و رفتیم تولد هنوز نیم ثانیه از ورودمان نگذشته بود که کلاه و کروات شو درآورد شروع کرد به شیطونی و طبق معمول تموم قول و قرارهای که توی خونه داده بود رو فراموش کرد تولد از ساعت 9 شروع تا 12 شب طول کشید ..... خوش گذشت بردیا جونم حسابی رقصید و شیطونی کرد ...... زمانی که میخواستن کادئو ها رو باز کنن بردیا جونم  خودش هدیه اش رو باز کرد ...
18 تير 1392

بردیا و جشن فارغ التحصیلی

روز 18 خرداد ماه روز جشن فارغ التحصیلی بردیا جونم بود ..... برنامه ساعت 3 شروع میشد .....ساعت 11 مرخصی گرفتم و رفتم خونه با بردیا جونم حاضر شدیم ،بابا پیمان  هم ساعت 2/5 اومد ساعت 3 رفتیم دنبال خاله شیما ساعت 3/5 رسیدیم تالار تئاتر شهر ..... بردیا جونم خیلی خوشحال بود ولی من اظطراب داشتم دیالوگ هاشو یادش نره .....  جشن با قرآن خوندن بچه ها ی پیش دبستانی که خیلی بامزه اجرا کردن شروع شد ...... بعدش نوبت گروه سرود بچه های 3 تا 4 سال شد .......وقتی بردیا جونم رو جز بچه ها گروه سرود میدیدم واقعا ذوق زده شدم .....اشک شوق از چشمانم جاری شد ..... سرود (چشم همگی روشن ) رو با شیطنت فراون خوندن ...
10 تير 1392

بردیا و سفرنامه شمال

٢٥ خرداد ماه با مامانینا  و خاله پرینا  رفتیم شمال که خیلی خیلی خوش گذشت .......تعداد زیادی از عکس ها توی دوربین خاله پری مونده ..... هروقت گرفتم با توضیحات میذارم ...... چون بدون عکس مزه نداره ... ...
6 تير 1392

بردیا و دیوار راست

فکر میکنید بردیا جونم کجا رفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بردیا جونم  مدتیه یه کوچولو شیطون شده ............ دوست داره از تموم دیوار و درهای راست بالا بره ..... به نظر شما چه جوری میشه این وروجک شیطون رو کنترل کرد ؟؟؟؟؟؟ ...
21 خرداد 1392

بردیا در پارک آزادگان

روز چهارشنبه با عمه پگاه  و ارشک کوچولو  و مامان فرشته رفتیم پارک آزادگان ...... از لحظه ای که وارد پارک شدیم وروجکها در حال بدو بدو بودن ، ماشالله به این همه انرژی ..........     اول هلی کوپتر سوار شدن ......   بعدش رفتن استخر توپ .......     بعدش جامپینگ  .......     بعد سرسره بادی .......         بعدش  ترامبولینگ ........... در اخر هم خرید خوراکی و بازی با خرگوش .........   روز خوبی بود خوش گذشت بردیا جونم و ارشک کوچو...
13 خرداد 1392

بردیا و کادو روز مرد

از اون جای که بردیا جونم خودش رو مرد بزرگ میدونه  و اگه بهش بگی کوچولو ناراحت میشه   و همیشه سعی میکنه ادعای آدم بزرگ ها رو در بیاره .....  امسال هدیه روز مرد بردیا جونم و بابا پیمان  شبیه هم بود ..... یک جفت عینک   RAY  BAN    .... که خدارو شکر هر دو شون خیلی خوششون آومد   ...
6 خرداد 1392

روز پدر مبارک

نقش پدر در دلهاست و دیگری جای او را نمی گیرد، آن كه دلها به عشق او زنده است، در دل عاشقان نمی میرد. پدر عزیزم روزت مبارك و روحت شاد ...........   با قلبی سرشار از شادی و شور خوشبوترین و لطیف ترین گلهای هستی را، همراه با خوش آهنگترین ترانه گیتی، به مناسبت روز مرد تقدیم همسر مهربانم   می كنم.    وجود نازنین تو بهانه زیستن است. تو زیباترین حضور عاشقانه در زندگی من هستی. عاشقانه و بی نهایت دوستت دارم، بیش از آنچه تصور كنی. پسر عزیزم روزت مبارک.   ...
5 خرداد 1392