بردیا در عید قربان
امسال عید قربان ،مثل سال های پیش بود البته با این تفاوت که جای خالی بابائی همه جا احساس میشد و چشم های قشنگ مامانی همش خیس بود
صبح روز عید بدو بدو حاضر شدیم و رفتیم خونه مامانی ..... البته سعی کردیم بعد از سر بریدن گوسفند برسیم که بردیا جونم اون صحنه رو نبینه..... امسال من و بردیا جونم مسئول منقل و کبابها بودیم با هم آتیشو آماده و کباب ها رو درست کردیم مامانی جونم هم مثل هر سال نهار قورمه جیگر درست کرد که خیلی خوشمزه بود .....عصر هم همه با هم رفتیم سر خاک بابائی و بعدش طاق بُستان .... راستی جای خاله پرینا هم خیلی خالی بود
یکی دیگه از بازی های من و بردیا جونم توی خونه بازی با مکعب های رنگی ایه که چهار طرفش برچسب داره و چندین بازی میشه باهاش کرد ....
یکی از بازیهاش پیدا کردن برچسب های هم شکله ......
دومین بازیش ، عکس های رو که به هم مربوطه بایدکنار هم بچینه ......
میتونه مکعب ها رو بالای هم بچینه و یا عددهای روی مکعب ها رو بشماره و خلاصه خیلی بازی های دیگه ....
البته بردیا جونم توی بازی همشکل ها رو پیدا کن حرفه ای شده و بعضی وقتها جر زنی میکنه ....به این صورت که اون شکلی رو که میخواد انتخاب کنه دنبالش بگردیم رو ازقبل پشتش قایم میکنه و تا میگه شروع سریع مکعب رو از پشتش بیرون میاره و میگه برنده برنده