بردیا در نیمه دوم تعطیلات عید92
ایام عید شهرمون خیلی قشنگ شده بود تموم میدونهای شهر رو با طرحهای مختلف و زیبا تزئین کرده بودن ....
هفته اول سال جدید به سرعت گذشت ...... وما همچنان بین خونه خودمون و خونه مامانی در حال تردد بودیم .... بردیا ایام عید رو مهد نرفت
١٢فروردین : هوا خیلی خوب و بهاری بود برای همین تصمیم گرفتیم مامان فرشته اینا و خانواده عمه پگاه رو مهمون ببریم بیرون ، سریع آماده شدیم و رفتیم توی یه دشت سرسبز زیبا تا ورجکها راحت بتونن بازی کنن ....
ظهر آفتاب خیلی داغ شد طوری که صورت بردیا جونم و ارشک کوچولو سوخت .....
بعداز نهار بچه ها رفتن توی ماشین باباشاهپور که بازی کنن اینقدر شیطونی کردن که درب ماشین خراب شد و دیگه بسته نمیشد البته با تلاشهای زیاد عمو افشین درست شد
عصر موقع برگشتن رفتیم تنگه مرصاد ، وروجکها با تانک و تیر بار و چند تا وسیله جنگی دیگه که اونجا به نمایش گذاشته بودن بازی کردن .....
13 فروردین : تولد باربد کوچولو توی باغ دعوت بودیم که خیلی خوش گذشت ... مخصوصا به بردیا جونم که طبق معمول همیشه کلی شیطونی و بدو بدو کرد .....
به نظر من تولدی که بیشتر مهمونها بچه باشن بهتر که بیرون از خونه برگزار بشه .... اینجوری به همه خوش میگذره چون فضا بزرگه و جا برای هر گونه شیطونی وجود داره و خیال صاحب خونه ام از هر نظر راحته .......
از سمت راست باربد ، پاکان ، آرتین و بردیا جونم
باربد عزیزم تولدت مبارک
بردیاجونم حسابی خسته شد چون یک ساعت رقصید اونم از نوع رپ که خیلی هم قشنگ میرقصید ... وقتی همه تشویقش میکردن خیلی جو گیر شده بود .... نمیدونم از کی یاد گرفته ولی استعداد خیلی خوبی داره ......
تولد تا ساعت 6 طول کشید ..... بعدش مراسم 13 بدر توی محوطه باغ شروع شد و تا ساعت11 شب ادامه داشت ......
هفته دوم تعطیلات هم به سرعت تموم شد ..... 14 و 15 رو مرخصی گرفتم و با بردیا جونم توی خونه استراحت کردیم ....